Wednesday, January 6, 2010

کلمه ها


وقتی کش به دنیا اومد فهمیدم کلمه مادری رو یک آدمی ساخته که به این کلمه احتیاج داشته،چون کسانی که بچه دارند عین خیالشون نیست که این کار کلمه ای هم داره یا نه.فهمیدم کلمه ترس رو یک آدمی ساخته که اصلا ترسی نداشته،غرور رو هم آدمی که اصلا غروری نداشته....اون هم برای خودش یک کلمه ای داشت.می گفت عشق.ولی من مدت ها بود به کلمه ها عادت کرده بودم.می دونستم این هم مثل باقی کلمه هاست:فقط یک شکلی است برای پر کردن یک جای خالی.می دونستم وقتی وقتش رسید آدم به این کلمه هم بیشتر از غرور و ترس احتیاج نداره.

گور به گور- ویلیام فاکنر


3 comments:

Anonymous said...

دقت كردى دم امتحانا كه ميشه هوس انجام هر كارى مى كنيم الا درس خوندن :دى

یک مالیخولیایی said...

آره پمی جون،من که گندشو در میارم رسما

Anonymous said...

کاملا موافقم!!!!! خیلی
خیلی
اشکمو درآوردی نمی دونم چرا؟