Tuesday, April 27, 2010


مرثا خانم فرمودن بگیم اگر پسر می شدیم چه می کردیم؟ من اگر پسر بودم:
فوتبال بازی می کردم.
مثل پسرهای این دوره زمونه،واسه یه آشغال بیرون گذاشتن انقدر ...بازی در نمی آوردم.
از سربازی فرار می کردم.
با احساسات دخترها بازی نمی کردم!
احتمالا مامانمو بیشتر از بابام دوست داشتم!


Monday, April 26, 2010


یه زمانی بود می گفتیم آزادی بیان داریم،آزادی بعد از بیان نداریم.ولی حالا همون آزادی بیانم دارن میگیرن.یعنی ما انقدر ترسناکیم؟!




بنده ها قدرت خدا رو با قدرت خودشون مقایسه می کردن و می گفتن نمی شه،نمی تونه،خدا هم قدرت خودشو با قدرت اونا مقایسه می کرد و می گفت می شه،می تونن!



Monday, April 19, 2010


هیچ عشقی سودمند نیست مگر گذرا و حیرت بار باشد.

افسانه سیزیف - آلبر کامو



همواره زمانی فرا می رسد که باید میان تماشاگر بودن و عمل یکی را برگزید.این معیار انسان شدن است.

افسانه سیزیف - آلبر کامو



ای که داری به جایی می رسی،مواظب "خودت" باش.گم نشه!


Saturday, April 17, 2010


آدم کنار یه چراغ روشن راحت تر خوابش می بره تا کنار چراغی که داره خاموش و روشن میشه.یعنی این خاموشی باعث می شه تحمل کردن اون روشنایی سخت تر بشه.انگار در مورد رنج هم همین طوره.شاید اون چیزی که تحمل رنج رو تو زندگی سخت تر می کنه،وقفه هایی باشه که بی دردی و آسایش بینش ایجاد می کنه.شاید اگر رنج همیشگی بود تحملش انقدر رنج آور نبود.



Wednesday, April 14, 2010


حتی بین حیوون ها هم واضحه که اونایی که خودکشی می کنن شعورشون بیشتره!



Saturday, April 10, 2010


جهان سوم جایی است که آدمهای به اصطلاح زرنگ - مثلا اساتید تو صف زدن - را در ظاهر شماتت می کنند ولی در دل آن ها را درست مثل یک قهرمان ملی ستایش می نمایند!


Thursday, April 8, 2010


بچه ها خوشبخت هستند،چون اینطور خیال می کنند،چون هنوز فرصت نکرده اند آدم های زیادی را ببینند.آن ها آن چه که دارند را با آن چه دیگران دارند مقایسه نمی کنند.شاید هم واقعا خوشبخت نباشند ولی احساس خوشبخت بودن،برایشان خوشبختی واقعی به بار می آورد.


Monday, April 5, 2010


اگر یک وقتی قدرت خدایی پیدا کنم،اولین کاری که انجام می دم اینه که خدا رو تبدیل می کنم به آدم،تبعیدش می کنم به زمین و محکومش می کنم به این که باقی عمرشو کنار آدمها زندگی کنه.



Thursday, April 1, 2010


جالب است،در این دنیای مجازی انگار همه سعی دارند خود را به آدمهای ناشناس بشناسانند در حالی که می کوشند ناشناس بمانند برای آنهایی که می شناسندشان.