Wednesday, November 4, 2009


در پایان همه اندیشه ها و تجربه هایم به این نتیجه رسیده ام که مردم دو گروه اند:
آن ها که می توانند خود را گول بزنند و آن ها که نمی توانند.
توده مردم،اکثریت مردم-عوام کالانعام و حتی بسیاری از خواص-از گروه اول اند.و برگزیدگان،رهبران راستین و هنرمندان واقعی و شهیدان،از گروه دوم.

(یادداشت های شهر شلوغ،فریدون تنکابنی)


1 comment:

Solidus said...

به نظر من ارزشها همه نسبی اند و نتیجه منافعی که بر خواسته از خودخواهی است. جدا از دید ایده آل، از دید واقعگرایی من اینطور برداشت میکنم که ارزش ها اعم از اخلاقیات، عدالت، کرامت و و و ... همگی تا زمانی صادقند که به ضرر شخص نباشند. راز آشکار امروز این است که ارزش همانی است که چه در کوتاه مدت و چه در دراز مدت به ضرر شخص نباشد. به بیان دیگر: به نفع باشد. کوتاه سخن اینکه: نسبیت ارزش ها به معنی نسبیت منافع است. نسبیت منافع نیز خواستار زیرکی است برای تشخیص منافع در زمان. اشخاص ساده ای یا ... مثل من شاید به آن زیرکی در برخی مواقع حقه بازی اسم دهند و یا هر اسم زشت دیگری. این زیرکی که در اسم ارزش به شمار میرود اما ذاتا در تقابل ارزش ها در جامعه کنونی و خصوصا در جوامع ما کاملا به صورت یک ضد ارزش عمل میکند. همین مزخرف کاری که محصول غم انگیزترین تجربه بشری- زندگی- است، به نظر من برای گروه بندی کردن انسان ها کافیست. اینطور نتیجه میگیرم که انسان ها فقط یک گروه هستند. آن گروه هم همه کسانی هستند که خود را با منافع ای نسبی گول میزنند که زنده بودن و مزخرف کاری خود را توجیه کنند.

شاید هم دو گروه باشند اما اعتقاد دارم که گروه دوم در قید حیات نیست که آبروی ما گروه اولی ها را ببرد. آنها شانسی و یا بموقع خود را خلاص کردند.