Tuesday, February 2, 2010


تمام بازی هایم نیمه کاره ماند از آن زمان که دست بلوغ به کودکی ام رسید،گلویش را فشرد و خفه اش کرد.


15 comments:

باران said...

یه روزی هم دست میانسالی گلوی جوانی مان را می فشارد !!

Anonymous said...

کلن بزرگ شدن پروسه ی بی مزه ایه

مرثا said...

پری جان می بینم که ویروس من و بد بوی به تو هم سرایت کرده. من کلاً نظرم اینه که باید قبل از اینکه بلوغ خفت کنه خفش کنی. بدم بشینی با خیال راحت بازیهاتو ادامه بدی...

for you said...

آري...

ممنون از دقت و لطف و نظرت...

شازه said...

لعنت به این بلوغ که دیوار شد بین ما و بگچی هایمان

Universal Emptiness said...

میشه گفت از اون به بعد بیشتر زندگی باهات بازی کرد تا تو با زندگی.

Anonymous said...

راستی اگه احیانن فید منُ دنبال میکنی لطف کن اینُ دنبال کن http://pemiphilo.blogspot.com/feeds/posts/default
نه مالِ فیدبرنر( http://feeds.feedburner.com/Pemiphilo ). مرسی زیاد :)

یک مالیخولیایی said...

فور یو جان،خواهش می کنم


یونی جان،چقدرم بد بازی می کنه


پمی جان،چشم،حتما

سپید said...

من خیلی بازیام هنو ناتمومه منتهی اسباب بازیامو ازم گرفتن نامردا...؛
الان ظهر شمام بخیر. کلا ارادت داریم

حمید قلی said...

قبلا عروسک بدست بودیم
الان عروسک هایی که بازی های خودشون رو جدی گرفته ان
--------------------------
جالب می نویسی ، نویسا باشی

داش آکل said...

آره خوب

عینک said...

hala nobate bazihaye bozorgsalist va cheghadr mozakhrafan bazihaye in sen!

سپید said...

جیگر کامنت میذارم کلا نیس و نمیاد
دوسش نداری کامنتامو؟
=((((((((

یک مالیخولیایی said...

سپید جان،ما بیشتر.عزیزم وقت نشده بود بیام نت تائید کنم کامنتاتونو.شرمنده


حمید قلی جان ممنونم.لطف دارید شما

Unknown said...

آره..
آخه ی! منم همین طور
اصلا بچگی نکردم تازه تو وسطش خفه شد
اما من؟؟!!! اعصابم به هم ریخت از خوندن پستت!!
با یاد تو ام هرجا هرجا کودکی ام . . .