احساس می کردم سندانی شده ام و سخنانت چون پتکی بر من کوفته می شود. طنین شان تا مدتی در گوشم می پیچید، به خصوص یک عبارت
کدام؟
این که تنها راه حفظ رناشویی ام، دست کشیدن از آن است. این یکی از گیج کننده ترین بیانیه هات بود. هر چه بیشتر درباره ش فکر کردم گیج تر شدم
پس باید منظورم را واضح تر بیان می کردم. فقط می خواستم بگویم زناشویی آرمانی، آن است که برای بقای هیچ یک از دو نفر، ضروری نباشد... منظورم این بود که برای ارتباط واقعی با یک فرد، ابتدا باید با خود مربوط شد. اگر نتوانیم تنهایی مان را در آغوش کشیم، از دیگری به عنوان سپری در برابر انزوا سود خواهیم جست. تنها زمانی که فرد بتواند همچون شاهین، بی نیاز از حضور دیگری، زندگی کند، توانایی عشق ورزیدن خواهد یافت. تنها در این صورت است که بزرگ شدن دیگری برایش مهم می شود. پس اگر فردی نتواند از یک زناشویی دست بکشد، آن زناشویی، حکم مجازات را خواهد داشت
وقتی نیچه گریست - اروین یالوم